عادتی دارم
به اندازه ی رنگ مردمی که اهرام را ساخته اند
عادتی دارم
که بخندم. ریسه بروم، بر پا بکوبم
و آن مردک را
نشان بدهم
که عادت دارد
شلاق خورده ی هر شب باشد
هرم قناسی را از کلمه
روی هم تلنبار می کنم
عادتی دارم که بنویسم
- که می نویسم-
و این کوچه ی پر پیچ
- به خدا-
هیچ جا تمام نمی شود
می پیچد
می پیچد
و سر آخر...
نه!
نمی دانم
عادت دارم
مثل همه
بی عادت زندگی کنم
که می کنم
سلام....
شعر از کیه؟
گیری که به مصر باستان داده برام جالبه....
راستی به من سر نمی زنی؟
...
موفق باشین